Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8922 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
binnacle
U
استراحت پزشکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
binnacle list
U
فهرست استراحت پزشکی
Other Matches
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
premedical
U
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
professional service
U
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
otorhinolaryngology
U
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
ENT medicine
U
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
yasme
U
استراحت
idle
U
استراحت
recumbency
U
استراحت
rest
U
استراحت
idles
U
استراحت
idlest
U
استراحت
vacations
U
استراحت
vacation
U
استراحت
rehabilitation
U
استراحت
idled
U
استراحت
rests
U
استراحت
byes
U
استراحت
relaxation
U
استراحت
breathers
U
استراحت
breather
U
استراحت
bye
U
استراحت
lie-down
U
استراحت کردن
lie-down
U
استراحت کوتاه
to pause
U
استراحت کردن
rest period
U
دوره استراحت
go to rest
U
استراحت کردن
to take one's rest
U
استراحت کردن
to rest on one's oars
U
استراحت کردن
electrode bias
U
ولتاژ استراحت
to repose oneself
U
استراحت کردن
to retire to bed
U
استراحت کردن
surcease
U
پایان استراحت
sick leave
U
استراحت بیماری
idle period
U
دوره استراحت
resting potential
U
پتانسیل استراحت
calm down
<idiom>
U
استراحت کردن
to rest oneself
U
استراحت کردن
to go to roost
U
استراحت کردن
rest
U
محل استراحت
respite _
U
فاصله استراحت
relief time
U
زمان استراحت
quiescent current
U
جریان استراحت
relief interval
U
استراحت متناوب
quiescent point
U
نقطه استراحت
repose
U
اسودگی استراحت
outstretch
U
استراحت کردن
nooning
U
استراحت نیمروز
rests
U
استراحت کردن
rests
U
محل استراحت
rest
U
استراحت کردن
meal break
U
استراحت ناهار
lie off
U
استراحت کردن
lie down
U
استراحت کوتاه
unbuckling
U
استراحت کردن
unbuckles
U
استراحت کردن
lie up
U
استراحت کردن
lie by
U
استراحت کردن
rest cure
U
معالجه با استراحت
lie down
U
استراحت کردن
unbuckle
U
استراحت کردن
unbuckled
U
استراحت کردن
ease
U
سهولت استراحت رسایی
parlor car
U
سالن استراحت قطار
eased
U
سهولت استراحت رسایی
eases
U
سهولت استراحت رسایی
rests
U
استراحت کردن بالشتک
rests
U
تکیه گاه استراحت
rest
U
استراحت کردن بالشتک
rest
U
تکیه گاه استراحت
to breathe a horse
U
استراحت کردن به اسب
to rest up
U
استراحت کامل کردن
lodgment area
U
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
work ratio
U
نسبت کار به استراحت
work relief
U
استراحت توام با کار
easing
U
سهولت استراحت رسایی
Zen
U
استراحت بحالت نشسته
retires
U
استراحتگاه استراحت کردن
retire
U
استراحتگاه استراحت کردن
rest up
U
استراحت کامل کردن
mass practice
U
تمرین بدون استراحت
respite
U
استراحت تمدید مدت
zazen
U
پایان استراحت نشسته
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
lairs
U
محل استراحت جانور
lair
U
محل استراحت جانور
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
kick back
<idiom>
U
تنها استراحت کردن
slack suit
U
لباس مخصوص گردش یا استراحت
dwells
U
محل توقف توقفگاه استراحت
bedtimes
U
وقت استراحت موقع خوابیدن
bedtime
U
وقت استراحت موقع خوابیدن
lounge
U
محل استراحت ولم دادن
lounged
U
محل استراحت ولم دادن
lounges
U
محل استراحت ولم دادن
lounging
U
محل استراحت ولم دادن
rehabilitation
U
اردوگاه استراحت تسلی دادن
to take a mandatory break
U
وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
dwelling
U
پیاده شدن برای استراحت
lie
دراز کشیدن استراحت کردن
dwell
U
محل توقف توقفگاه استراحت
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
lied
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
lies
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
dwellings
U
پیاده شدن برای استراحت
dwelled
U
محل توقف توقفگاه استراحت
change of pace
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lounge car
U
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
neutral corner
U
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
lying in
U
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
diastasis
U
استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
longtour area
U
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
ring stool
U
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
coffee break
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
downtime
U
مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
round
U
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest
U
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
mafrash
U
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
lair
U
گل الود کردن استراحت کردن
lairs
U
گل الود کردن استراحت کردن
leech craft
U
پزشکی
medical profession
U
پزشکی
medical
U
پزشکی
medic
U
پزشکی
doctorhood
U
پزشکی
medico
U
پزشکی
natural philosophy
U
پزشکی
doctoral
U
پزشکی
medicines
U
پزشکی
medicine
U
پزشکی
constipation
U
یبوست
[پزشکی]
costiveness
U
یبوست
[پزشکی]
dyschezia
U
یبوست
[پزشکی]
fast heart beat
U
تندتپشی
[پزشکی]
scurf
U
شوره سر
[پزشکی]
dandruff
{sg}
U
شوره سر
[پزشکی]
back pain
{sg}
U
کمردرد
[پزشکی]
back pain
U
کمردرد
[پزشکی]
stomach upset
U
دل درد
[پزشکی]
hayfever
[med.]
U
تب یونجه
[پزشکی]
hay fever
[med.]
U
تب یونجه
[پزشکی]
pollinosis
[med.]
U
تب یونجه
[پزشکی]
pollenosis
[med.]
U
تب یونجه
[پزشکی]
allergic rhinitis
[med.]
U
تب یونجه
[پزشکی]
dry mouth syndrome
U
زروستومی
[پزشکی]
spasm
U
اسپاسم
[پزشکی]
spasm
U
تنجش
[پزشکی]
halitosis
U
هالیتوز
[پزشکی]
bad breath
U
هالیتوز
[پزشکی]
fetor oris
U
هالیتوز
[پزشکی]
lockjaw
U
کزاز
[پزشکی]
scarlet fever
U
مخملک
[پزشکی]
scarlet
U
مخملک
[پزشکی]
catalepsy
U
کزاز
[پزشکی]
tetanus
U
کزاز
[پزشکی]
dry mouth
U
زروستومی
[پزشکی]
lopecia
U
ریزش مو
[پزشکی]
loss of hair
U
ریزش مو
[پزشکی]
hair loss
U
ریزش مو
[پزشکی]
brachio
<prefix>
U
بازویی
[پزشکی]
alopecia
U
ریزش مو
[پزشکی]
baldness
U
ریزش مو
[پزشکی]
ophthalmitis
U
گل مژه
[پزشکی]
measles
U
سرخک
[پزشکی]
three-day measles
U
سرخجه
[پزشکی]
alopecia
U
آلوپسی
[پزشکی]
German measles
U
سرخجه
[پزشکی]
rubella
{sg}
U
سرخجه
[پزشکی]
baldness
U
آلوپسی
[پزشکی]
lopecia
U
آلوپسی
[پزشکی]
loss of hair
U
آلوپسی
[پزشکی]
cephalgia
U
سردرد
[پزشکی]
cephalea
U
سردرد
[پزشکی]
headache
U
سردرد
[پزشکی]
headache
{sg}
U
سردرد
[پزشکی]
morbilli
{sg}
U
سرخک
[پزشکی]
rubeola
{sg}
U
سرخک
[پزشکی]
red measles
U
سرخک
[پزشکی]
hair loss
U
آلوپسی
[پزشکی]
epidemic parotitis
U
اوریون
[پزشکی]
mumps
U
اوریون
[پزشکی]
headaches
U
سردرد
[پزشکی]
xerostomia
U
زروستومی
[پزشکی]
medical evacuation
U
تخلیه پزشکی
medical fitness
U
امادگی پزشکی
Recent search history
Forum search
3
biotargeted
4
express, overexpression
1
tumoroid
3
معنی کلمه retraction چیست؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com